فهرست مطالب

کیمیای هنر - پیاپی 4 (پاییز 1391)

فصلنامه کیمیای هنر
پیاپی 4 (پاییز 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • هادی ربیعی صفحه 7
    یکی از مهم ترین آثاری که همواره مورد توجه محققان عرصه های فلسفه هنر، نقد ادبی و فن شعر قرار گرفته، بوطیقای ارسطو است. در دنیای اسلام، ترجمه ها، شرح ها، و تلخیص های متعددی از بوطیقا نگاشته شده است، که فن شعر ابن سینا از معتبرترین آنها دانسته می شود. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن مقایسه فصول فن شعر ابن سینا با بوطیقای ارسطو و برشمردن اضافات توضیحی ابن سینا بر بوطیقا، نشان داده شود که فن شعر، ترجمه ای تحت اللفظی از بوطیقا نیست. بلکه، هدف ابن سینا از نگارش فن شعر از سویی ارائه گزارش علمی کاملی از محتوای بوطیقا به همراه نظرات و مثال های روشن کننده مطالب آن رساله و از سوی دیگر ارائه تصویری از بوطیقا به عنوان الگویی برای بحث های علمی و فلسفی جدیدتر در دو حیطه «مطلق شعر» و «شعر مرسوم زمانه» بوده است. امری که شایسته است به جد مد نظر محققان فلسفه هنر و ادبیات قرار گیرد.
    کلیدواژگان: فن شعر، ارسطو، ابن سینا، محاکات، شعر
  • فاطمه راهیل قوامی صفحه 17
    این جهان اگر هم زیبا می نماید، زیبایی اش به دلیل انعکاس تصویر روح در آن است. اوج این نگرش در مکتب «نوافلاطونی» تجلی پیدا می کند. نوافلاطونیان خود را بنیانگذار فلسفه تازه ای نمی دانند، بلکه بر آن اند تا فلسفه افلاطون را از تحریف هایی که در طول زمان بر آن وارد شده برهانند (اگرچه نظام فلسفی تازه ای پدید می آورند). فلوطین، که از مهم ترین چهره های این مکتب و آخرین فیلسوف دوران باستان است، از نظر تاریخی در جایی ایستاده که جهان باستان از دوران بعدی، یعنی قرون وسطی، جدا می شود. اندیشه های او در حوزه هنر و فلسفه، به ویژه درباره مفهوم زیبایی، بسیار تاثیرگذار بوده است. هدف از نگارش این مقاله یافتن ریشه های معنایی و رابطه «فرم» و «محتوا» در نگرش این اندیشمند برجسته دوران باستان بوده و نگارنده در جستجوی یافتن پاسخی برای این پرسش ها بود که، اساسا نگاه و نگرش فلوطین به جهان چگونه است؟ زیبایی چه جایگاه و تعریفی دارد و همچنین هنر و اثر هنری چگونه تعریف می شوند و دارای چه جایگاهی هستند در پی شکافتن اندیشه های فلوطین از پس مفاهیم مذکور و جستجوی معانی عمیق فرم و محتوا، به زعم نگارنده، در باور فلوطین هستی یعنی زیبایی، و زیبایی یعنی هستی؛ فرم یعنی زیبایی، و زیبایی یعنی فرم؛ و خدا یعنی زیبایی، نیک یعنی زیبایی، عشق یعنی زیبایی و زیبایی یعنی عشق. بر اساس این تعریف، در نگرش فلوطین همه جهان و همه مفهوم ها و کلا همه چیز در جهان آکنده از فرم (زیبایی/ عشق) است. فرم به عنوان عامل هستی و بودش همه پدیده ها: «تصویری از محتواست» و هنرمند نیز به عنوان یک خالق فرم، اثرش را نه از نسخه دست چندم این جهانی که از سرمشق و نمونه اصلی (ایده ها) می سازد. اشاره به ارتباط فرم و انتزاع و رابطه نقاشی انتزاعی با جهان ایده ها از دیگر نتایج این مقاله است.
    کلیدواژگان: فلوطین (افلوطین، فلوطینوس یا پلوتینوس)، فرم، محتوا، انتزاع، زیبایی، هنر
  • احمد رحمانیان صفحه 35
    بر طبق تفسیری که این مقاله بر پایه مسئله وجود و حقیقت از روایتی به دست می دهد که هایدگر درباره تاریخ استتیک نقل می کند، در تفکر یونانیان هنر نحوه ای از پدید آمدن (= آشکار شدن) موجودات، و از این رو نحوه ای از تحقق حقیقت بود، بنابراین نزد آنان جایگاه هنر همواره معین و ضرورت آن محرز بود. اما، در تفکر افلاطون، و به واسطه تلقی خاص وی از هنر و پدید آمدن در معنی عام کلمه (poiesis) بر پایه نظریه ایده، هنر نسبت پیشین خود را با حقیقت از دست داد، از این رو بحث درباره ضرورت آن و جایگاهش در حیات انسانی ضروری گشت. این بحث خود مشخص کننده آغاز تفکر رسمی درباره هنر، و به زعم هایدگر، آغاز استتیک است. افزون بر این تفکر افلاطون به مثابه خاستگاه استتیک واجد عناصری است که بعدها در دوره مدرن به عنوان مولفه های اساسی استتیک مشخص شدند؛ یعنی، ورود زیبایی به تعریف هنر و گسست زیبایی از حقیقت. در دوره مدرن و ظهور سوبژکتیویسم گسست میان زیبا، حقیقی و خیر کامل گشته و اثر هنری اساسا به برابرایستا (یا ابژه) aisthesis (حس) بدل می گردد. از این رو، هنر در مقام برآورنده امر زیبا و لذت استتیکی دیگر نمی تواند واجد ضرورتی در حیات انسانی باشد. این همان رویدادی است که هگل آن را به عنوان پایان هنر مشخص می کند. اما، واپسین مراحل تاریخ استتیک به واسطه تلاش هایی مشخص می گردد که در قرن نوزدهم از جانب واگنر و نیچه به منظور اعاده ضرورت هنر صورت می گیرد، گرچه، به زعم هایدگر، این تلاش ها نهایتا راه به جایی نمی برند.
    کلیدواژگان: استتیک، هنر، وجود، حقیقت، زیبایی، مرگ هنر
  • محمدرضا شریف زاده صفحه 51
    رویکرد فلسفی دانتو روش مطالعه و نظریه پردازی در فلسفه هنر و زیبایی شناسی او را تعیین می کند. برای آشنایی با نظریه ها و تاملات فلسفی دانتو، به شکل کلی، می توان از این مطلب آغاز کرد که اساسا تلقی دانتو از فلسفه چیست و سپس بپرسیم او چه شیوه ای برای تحقیق فلسفی ارائه می کند؟ با توجه به این امر که خود دانتو در این زمینه آثار مستقلی نیز عرضه کرده است، ضروری به نظر می رسد که برای پرداختن به مسائل مورد توجه او از فلسفه هنر، ابتدا با فلسفه کلی و حوزه های فکری که مورد توجه او بوده و دستاوردی داشته، توجه کنیم. اگر دیدگاه فلسفه هنر دانتو واجد تازگی و برخورد منحصربه فردی با هنر و بازنمایی در بیان هنری معاصر است، باید تبیین نمود که نظریه های او بر چه پایه و مبانی فلسفی قوام یافته اند. همچنین، پاسخ به این پرسش که کدام رویکرد و تلقی فلسفی گسترده تر است که دانتو با تکیه بر آن به تامل پیرامون هنر می پردازد. از سوی دیگر، هنر معاصر پس از افول جنبش های مدرنیستی، دانتو را به تامل فرا می خواند. در نظر دانتو، این هنر بیش از هنر هر دور های با آگاهی پیوند دارد. دانتو، بر مبنای همان کنکاش فلسفی خود، به عرضه رویکرد نوینی در فلسفه هنر و به دنبال آن نقد هنری می پردازد. در ادامه، روش شناسی خاص دانتو در فلسفه هنر و همچنین نقد هنر و تمایز آنها مورد توجه قرار می گیرد. در ضمن، بررسی وضعیت هنر معاصر و جایگاه آن در تاریخ هنر و رویکرد دانتو به آن کلیدی ترین مبحث در بیان فلسفه هنر و نقد هنر از منظر دانتو است.
    کلیدواژگان: زیبایی شناسی، بیان هنری، بازنمایی، فلسفه هنر، نقد هنری
  • کامبیز حضرتی صفحه 63
    فلسفه از دیرباز به امر تصویری متوجه بوده است؛ اما، در سده بیستم، و با ظهور سینما، برخی فیلسوفان به نظریه پردازی درباره این صنعت تازه و کیفیت تصویر توجه ویژه نمودند. شاخص ترین فیلسوف سینما، ژیل دولوز است که رابطه تصویر با زمان و حرکت را مبنای نظریه پردازی خود قرار داد. و از این دیدگاه مسائل کلیدی سنت متافیزیکی همچون زمان، حرکت و سوبژکتیویته را به چالش کشید. در این مقاله کوشش شده است، با استفاده از آراء وی، پیشنهادی برای درک بهتر مفهوم زمان در آثار پیکاسو به ویژه با تاکید بر طبیعت بی جان های او ارائه شود و از خلال آن به دوره های کاری بنیانگذار کوبیسم، پیکاسو، نظر انداخته شود. به تعبیری سینمای یتر و دولوز یتر، با نگاهی دوربی نوار و وابسته به «آگاهی دوربین» از خلال آثار او بگذرد و با اتصال مفهومی، شماری از تصاویر، یک پی رفت ایجاد کند. و بدین ترتیب، نظرگاه های تازه ای را در رقابت با یکدیگر بیافریند.
    کلیدواژگان: زمان، حرکت، امر تصویری، آگاهی دوربین، دیرند
  • علیرضا اسمعیل زاده برزی صفحه 75
    در این مقاله در پی آن هستیم که دیدگاه تازه ای را که آلن بدیو، فیلسوف زنده فرانسوی، در رابطه با نسبت میان هنر و فلسفه طرح کرده است، با نظر به اصول اساسی فلسفه وی، تشریح نموده و جایگاهی را که مسئله «تفسیر» در این دیدگاه تازه خواهد یافت تعیین و تبیین کنیم. بدیو، دیدگاه خود را در باب نسبت یادشده در مقابل سه دیدگاهی عرضه می کند که معتقد است تنها دیدگاه های موجود در طول تاریخ فلسفه در زمینه موضوع مورد بحث بوده اند: دیدگاه های «تعلیمی»، «کلاسیک»، و «رمانتیک». بدیو بر آن است که در هیچ یک از دیدگاه های فوق نسبت هنر و حقیقت همزمان «تکین» و «درون ماندگار» نبوده است، یعنی هنر هیچ گاه به عنوان تولیدکننده حقیقی مخصوص به خود شناخته نشده است. بدیو در دیدگاهی که ارائه کرده است چنین جایگاهی را به هنر در کنار علم، سیاست، و عشق اعطا کرده است. این نسبت تازه میان هنر و حقیقت موجب ایجاد نسبت تازه ای میان هنر و فلسفه می شود. در این نسبت تازه فلسفه نه ارباب هنر است و نه خادم درگاه آن؛ فلسفه حقیقت را از بیرون به هنر تحمیل نمی کند و چنین نیز نیست که وظیفه اش تفسیر و بیان معنای حقایقی باشد که هنر آنها را دریافته است. در دیدگاه بدیو، از آنجا که حقیقت هنری منحصر به خود هنر است و نیز از آنجا که حقیقت اساسا امری است که در تضاد با معناهای موجود است، بنابراین فلسفه نمی تواند با تفسیر هنر و روشن کردن معنای آن در حقیقتی که هنر آن را تولید کرده است شریک شود و آن را به بیان درآورد. کاری که فلسفه در نسبت با هنر می کند این است که با متمایز ساختن حقایق از دوکساها یا عقاید، وجود حقایق هنری را اعلام می کند.
    کلیدواژگان: آلن بدیو، فلسفه، هنر، حقیقت، تفسیر، عقیده
  • فرزین کمالی نیا صفحه 87
    پیش از دهه هفتاد، جهان تئوری فیلم در اختیار تئوری های فیلم تجویزی، جهان شمول گرا، و دگماتیستی بود. این تئوری ها خود مبتنی بر کلان روایت های مارکسیستی و لیبرال بودند. از سال 1970 م به این سو، تئوری فیلم وارد دوران بحران فزاینده اعتبار شد؛ یعنی از یک سو، تئوری های گذشته فیلم اعتبار خود را از دست دادند و از سوی دیگر، فرایندی از تولید و بازتولید تئوری های خرد فیلم، با دامنه اثر کم و طول عمر کوتاه مدت، آغاز شد. این روند پرشتاب ادامه یافت تا جایی که در حال حاضر نمی توان به یک چارچوب نظری قابل اعتماد و روایتی کلان در تئوری فیلم اتکا کرد. با توجه به این شرایط سوال این است که در این فضای متکثر آیا می توان به اجماعی در تئوری فیلم رسید و یک فراروایت تازه تولید کرد یا خیر؟ و اساسا بدون وجود یک چارچوب نظری فراگیر چه می توان در باب سینما نوشت؟ این نوشته، با استفاده از نظریه بازی های زبانی، به توصیف وضع گذشته و اکنون، نقاط تحولی تاریخ تئوری فیلم، و امکانات و چشم اندازهای پیش رو می پردازد. هدف اصلی انتخاب یک راهکار تازه و یافتن هدف جدیدی برای تئوری فیلم در زمان حاضر است.
    کلیدواژگان: تئوری فیلم، بازی های زبانی، روایت کلان، خرده روایت، بحران اعتبار
|
  • Hadi Rabiei Page 7
    Aristotle’s Poetics is one of the most prominent works for researchers in philosophy of art, literary criticism and poetics studies. In Islamic world there have been numerous translations and summarizations of and commentaries on this book, but it could be said that the most reliable one among them is that of Ibn Sina. In this article, while comparing chapters of Ibn Sina’s writing with those of Aristotle’s and explaining Ibn Sina’s added commentaries to the Poetics, it would be domenstrated that his translation of Aristotle’s book under the title of “Fann-e-Sh’er” is not a literal one. Ibn Sina’s aim of writing “Fann-e-She’r” is, on the one hand, to present a complete knowledgeable explanation of Poetics contents with clarifying examples and, on the other hand, to put forth the book as a model for newer scientific and philosophical discussions about two realms of poetry, namely “poetry in itself” and “contemporary poetry”. This issue can still be of great importance to researchers of philosophy of art and literature.
    Keywords: Fann, e, Sher, Aristotle, Ibn Sina, mimesis, poetry
  • Fatimeh Raahil Ghavami Page 17
    The climax of this view is represented in Neo-Platonism that if the world is beautiful it is because it reflects the image of Soul. Neo-Platonists don’t regard themselves as establishers of a new philosophy (though they establish one), but they believe themselves as the redeemers of Plato’s philosophy from those aberrations burden over it during the time. Plotinus, as the last major philosopher of ancient epoch, historically stands at a timeline which separates ancient world from middle ages. His contemplations on the realm of philosophy and art, especially those on the concept of beauty, have been among the most influential views. In this article, according to what Plotinus has proposed, the semantic roots of “form” and “content” would be explored next to their relationship and importance. The author tries to find the answers to these questions: what is Plotinus basic world view and what basic principles could be found in it? How does he define beauty, art and artwork and what is their status in his world view? After exploring his idea, it will be found that in Plotinus’s view, being means beauty and beauty means being; form means beauty and beauty means form; God means beauty, good means beauty, love means beauty and beauty means love. According to this definition, Plotinus regarded everything and every concept in this world to be filled with form (beauty/love). Form, as the basic element of being and existence, is an “image of content” and artist, as the creator of the form, produces his work not by imitating secondhand versions of this worldly paradigms, but by copying the original one (ideas). Another conclusion that could be taken from this article is that form has relationship with abstraction and abstraction painting has relationship with the world of ideas.
    Keywords: Plotinus, form, content, abstraction, beauty, art
  • Ahmad Rahmanian Page 35
    According to the interpretation which is based on Being and Truth derived from Heidegger’s narration of history of Aesthetics, for the Greek, Art was a way to generate, to disclose, the beings; therefore, it was a way for the establishment of the truth. So the status of art was well-defined and the need to it was inevitable. In Plato’s thought – by his own conception of art and generation [poiesis] on the basis of the theory of Idea – art lost his early relation to truth, and then it was to decide on its status in the human life. This characterizes the beginning of Aesthetics. Moreover, Plato’s thought as the origin of Aesthetics has the elements characterized as the basic elements of Aesthetics; it means the entrance of Beauty to the definition of art and divergence among beauty and truth. During modern age and the emergence of subjectivism the divergence among the beautiful, the true, and the good had been completed and the artwork turned to an object of aisthesis. Therefore, art as the role of creating the beautiful and the aesthetic pleasure couldn’t have essential role in human life. This is the event characterized as the end of art in Hegel’s Aesthetics. However, The last phases of the history of Aesthetics is characterized by Nietzsche and Wagner’s attempts in order to make restitution for art’s necessity, though, Heidegger believes, these attempts couldn’t be successful.
    Keywords: aesthetics, art, being, truth, beauty, the end of art
  • Muhammad Reza Sharifzadeh Page 51
    Danto’s philosophical approach determines his methodical and theoretical discipline in philosophy of art and aesthetics. To start understanding his theories and philosophical thoughts, it is better first to ask what his understanding of philosophy is and what method he offers for philosophical investigation. Since Danto has written independent works in the realm, understanding his philosophical concerns about art involves the explanation of his general philosophical ideas. If his philosophy of art bears any innovation and unique treatment of art and representation, then it’s inevitable to fully understand his basic and rudimentary concepts on which his whole philosophy is constructed. Furthermore, and through investigating his basic concepts, one can find Danto’s general approach and conceptions. Contemporary art after the decline of modern art challenges Danto’s thoughts. As Danto puts it, contemporary art is nowadays connected to consciousness more than any other time. Danto puts forward a new approach in philosophy of art and art criticism based on his method of philosophical investigation. His specific methodology and philosophy of art will be discussed here in this article and their differences will be clarified. Meanwhile, it is discussed that, according to Danto, examining the condition of contemporary art and its status in history of art is one of the dominant issues in philosophy of art and art criticism.
    Keywords: aesthetics, artistic expression, representation, philosophy of art, art criticism
  • Kambiz Hazrati Page 63
    Philosophy has been always engaged with the visual; yet, in the twentieth century and by the advent of cinema, some philosophers started to make particular theories about this new technology and the specific picture it offers. One of the most prominent philosophers of this realm is Gilles Deleuze who based his philosophy of cinema on the concept of time-movement relationship and hence challenged key issues of metaphysical tradition like time, movement and subjectivity. Applying Deleuze’s ideas in Picasso’s artworks, this article tries to put forth a better understanding of the concept of time in his works, particularly his still lives. Put in another more Deleuzian and more cinematic term, it would be tried to use a cameralike look, dependant on “camera consciousness”, for exploring a thematic relationship in Picasso’s works. This results in new challenging perspectives on his artworks too.
    Keywords: time, movement, the visual, camera's consciousness, duration
  • Alireza Ismaeilzadeie Barzi Page 75
    In this article it would be tried to elaborate Alain Badiou’s novel view to the relationship between art and philosophy and furthermore to illustrate the role that “interpretation” plays in his novel view. Badiou believes his point of view toward this relationship to be the opposite of three visions which, to his eyes, have been the dominant views across western history of philosophy: didacticism, romanticism, and classicism. He thinks that in none of these three views the relationship between art and truth has ever been regarded as “singular” and “immanent”, that is to say, art has never been honored as the producer of a truth of its own. Badiou renders art such a status of having its own truth next to that of science, politics and love. This new relationship between art and truth brings about a new relationship between art and philosophy. In this new relationship, philosophy is neither art’s master nor its servant; it does not impose meaning on art from outside and its task is not to interpret or express the truths that art has reached to. According to Badiou, since artistic truth is restricted to art itself and since the truth is basically something contrary to extant meanings, therefore, philosophy cannot share or express through interpretation and illustration the truth that art produces. What philosophy does in relation to art is to draw a distinction between truths and doxas or “common beliefs”, and hence to declare the artistic truths.
    Keywords: Alain Badiou, philosophy, art, truth, interpretation, doxa
  • Farzin Kamalinia Page 87
    Before 70s, prescriptive, universal, and dogmatic theories were dominant in the world of film theories. These theories were based on Marxist and Liberal grand narratives. Since 1970, the increasing validity crisis has begun in film theories, in other words, both of the previous film theories lost their validity and there began a process of producing and reproducing of small film theories. These theories are limited in their effects and lifetimes. So in current time we cannot rely on a trustworthy theoretical framework or a grand narrative. Concerning the condition, it could be asked whether in this situation a consensus in film theory can be reached and new meta narrative can be produced or not? What could be basically written about cinema without a theoretical framework? In this article old and current conditions of film theory are described by using language game theory and the important moments and turning points of film theory would be analyzed. The main goal is to choose a way and a new goal for film theory in current time.
    Keywords: film theory, language games, metanarrative, little narrative, validity crisis, theoretical frameworks